مدح و مناجات با حضرت معصومه سلام الله علیها
تا که در صحن و سرای تو قدم برداشتم باز عـاشق تر شدم کاغـذ قـلـم برداشتم آمـدم عـاشـق شـدم مثل کـبوترهای تو چون کنار دانه اینجا عشق هم برداشتم در حریمت هستم و انگـار پیش مادرم من فقط بوده همین از این حرم برداشتم نـذر کردم توشهام باشد دم یـوم الورود تـربـتی که بارها از این عـلـم برداشتم باید اینجا عشق را آموخت ورنه پیش از این من کلاه عـاشقی را از سـرم برداشـتم چـشم های خـستهام انگـار شیـداتر شده هرچه اینجا بیشتر از این کرم برداشتم هرچه بر میدارم از این سفره میبینم هنوز حیف عـمرم رفته و انگار کم برداشتم سایۀ بالاسـرم دست از گدایت بر ندار دست از دنـیا به اسـم تو قـسم برداشتم غـربتت را دیدم و یـاد غـریبیِ حـسین بین این میخانه یک پیمانه غم برداشتم |